سیب و قانون

در جست و جوی عدالت

سیب و قانون

در جست و جوی عدالت

آزادی هنر

شنبه, ۳ مهر ۱۴۰۰، ۱۰:۱۰ ب.ظ

دولت دارنده همه آرمان‌های اجتماعی فرد است و در عین حال تامین کننده نیازهای اجتماعی. دولت، با وجود آنکه نهادی قهرآمیز محسوب می شود، موظف به در اختیار گذاشتن امتیازات و حمایت‌های معینی از قبیل دستیابی به حقوق شهروندی، ارائه خدمات اجتماعی و عرضه کالای مصرفی جمعی برای افراد ملت است. همچنین این نهاد، ابزاری برای تحقق رفاه بشر دانسته شده و در حقیقت وسیله‌ای در خدمت فرد است تا اهداف او برآورده شود.  دولت می تواند با قدرت خود پدیده‌های اجتماعی را در بافت و قالب خاص قرار داده و آن‌ها را سامان بخشد اما مسلم است که این امر نمی تواند مطلق باشد و مانند تمام امور دیگر می بایست محدود شود.

 

 

هنر را ثبت واقعیت های ذهنی دانسته اند، آنچه که در طبیعت وجود ندارد و ذهن انسان آن را می آفریند. بر این اساس می توان فعالیت های هنری را، فعالیت هایی دانست که در صدد وجود بخشیدن به ذهنیات بر می آیند. این فعالیت ها را می توان متاثر از روح شخص پدید آوردنده و عرف و خاستگاه های اجتماعی و نیاز های افراد دانست.

 

 

بدیهی است که هنر و فرهنگ تاثیر های متقابل بسیاری بر یکدیگر می گذارند. از سویی هنر، فرهنگ را سوق می دهد و از سوی دیگر فرهنگ، مهد هنر می شود. توجه به فرهنگ، همیشه در زمره اولویت های دولت ها بوده است.
از جنبه‌ای به فرهنگ به مثابه صنعتی در زندگی انسان‌ها نگریسته می‌شود. در تعریفی که از سوی بنیاد ملی هنرها در ایالات متحده بیان شده، آمده که فرهنگ را مصداق هنر بیان داشته و آن را شامل: موسیقی (ابزاری و صوتی)‌، مجسمه‌سازی، عکاسی، گرافیک و هنرهای دستی، طراحی صنعتی، طراحی مد و مدل، تصاویر متحرک، تلویزیون، رادیو، نوار، ضبط صوت، هنرهای مرتبط با تبلیغات،‌ حرکات نمایشی و اجرای برنامه‌های سرگرم‌کننده و تئاتر می‌داند.

 

 

در زمره نقش‌هایی که هنر در راستای تعمیم فرهنگ در جامعه ایفا می‌کند هویت بخشی به افراد و جامعه است. در واقع هویت عبارت است از فرآیند معناسازی براساس یک ویژگی فرهنگی یا مجموعه به هم پیوسته‌ای از ویژگی‌های فرهنگی که بر منابع معنایی دیگر اولویت داده می‌شود . هنر موسیقى در واقع تراوش احساسات و اندیشه‌هاى آدمى و مبین حالات درونى وى با اصوات مى‌باشد که می تواند لحن را تالیف نماید و بدین ترتیب در فرهنگ موثر افتد.

 

 

با این وصف، مشخص است که آزادی هنر، می تواند متاثر از آزادی بیان در جامعه باشد؛ زیرا همانگونه که عنوان شد هنر در حقیقت بیان افکار است با اما با زبانی غیر مستقیم؛ و شاید نقطه تقابل دولت ها و هنر، در همین نکته باشد. هنر با تاثیر بر فرهنگ، می تواند افکار جامعه را تحت تاثیر خود قرار دهد و کنش های اجتماعی را شکل دهد و آزادی بیان را در جوامعی که این حق به روشنی ترسیم نشده است، محقق سازد.

 

 

در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی  واقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مصوب ۱۶ دسامـبر ۱۹۶۶ مـجمع عمومی سازمان مـلل متحد عنوان شده است که هر کس ازحق آزادی عـقیده و بـیان بـدون هـیچگونه مداخله ای برخوردارمی باشد . این حق مشتمل بر آزادی جستجو،دریافت ورساندن اطلاعات واندیشه ها از هرنـوع ، خواه شفاهی، کتبی ، چاپ یا به صورت هنری یا به هر وسیله دیگر فارغ از ملاحظات مرزی می باشد . به علاوه در این اعلامیه حق اعتصاب به عنوان یک روش مسالمت آمیز اعتراض مفروض گردیده و عنوان شده است که قانون صرف نظر از محتوای آن محترم نیست

آزادی عقیده و آزادی بیان، دو موضوعی هستند که وفق اسناد بین المللی در زمره حقوق اساسی و بنیادین بشر شمرده می‌شوند. آزادی در عقیده را شاید بتوان تحت اللفظی چنین تعریف نمود که هر شخص قادر باشد هر فکری یا رسمی یا فرهنگی، شامل اجتماعی، فلسفی، سیاسی یا مذهبی که علاقه دارد و یا آن را عین حقیقت می‌پندارد را آزادانه برگزیده و بخاطر این گزینش مواجه با نگرانی یا بیم یا تجاوزی نشود

بدیهی است که عقیده در حقیقت قسمتی از شخصیت درونی انسان را تشکیل می‌دهد که هیچ قدرتی خارج از وجود خود انسان نمی‌تواند درباره  وجود یا عدم وجود عقیده و یا تغییر آن، تصمیم‌گیری کند و آن را به اجرا گذارد. مسلم است که قدرت هیچ حکومتی نمی تواند از مرز رفتار به عقاید فراتر رود و آن ها را در اذهان افراد کنترل نماید. به جهت طبیعی بودن این نوع از آزادی قدرت حاکم نمی تواند درصدد سلطه بر روح و فکر انسان‌ها بر‌آید. به عنوان حقی حداقلی در این زمینه ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر عنوان داشته که هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور، شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن، با تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد.

 

 

از همین  جهت است که در صورتی که آزادی بیان، از آزادی عقیده جدا شمرده شود و آزادی عقیده، بدون آزادی بیان، عنوان شود، آزادی عقیده بی اهمیت می شود و فاقد اثر خواهد بود، چرا که اگر عقیده ای عنوان نشود و در ذهن انسان باقی بماند، به ظهور نمی رسد و قابل دسترسی دیگران نبوده و بیم و نگرانی نسبت به آن مفهومی ندارد. در پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی عنوان شده بود که عقیده اشخاص محترم است و از تعرض مصون است اما وفق  اصل بیست و سوم قانون اساسی عنوان شده که تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده مورد تعرض و مواخذه قرار داد. در این اصل، برخلاف اسناد بین المللی حقوقی و قانون اساسی کشورهای دیگر، از عنوان آزادی عقیده استفاده نشده است و حتی عنوان نشده که افراد برای داشتن هر نوع عقیده، و بیان آن محق هستند بلکه تاکید شده است که اشخاص، تنها بخاطر داشتن عقیده مورد تعرض قرار نمی‌گیرند، با این وصف مشخص است که نه تنها اظهار عقیده بلکه عمل بر طبق عقیده نیز تحت حمایت قرار نمی‌گیرد ؛ و این در شرایطی است که وفق قانون اساسی ایران آزادی بیان اصولا شناخته نشده است و در اصل بیست و چهارم تنها آزادی مطبوعات به صورت مشروط و اجمالی عنوان شده است.

 

 

با این ترتیب مشخص است که آزادی هنر، در ایران، امری تعریف نشده و نا محقق است. در شرایطی که رسانه ای غیر دولتی در ایران فعالیت ندارد و فیلم های سینمایی با موضوعاتی برگرفته از واقعیات جامعه، اجازه اکران نمی یابند و یا طرح ها و مجسمه ها با موضوعات خارج از فکر مسلط جامعه اجازه بروز نمی یابند، نمی توان آزادی هنر را ترسیم نمود. اما نکته ای که شاید برجسته تر اذهان را درگیر نموده، موسیقی، به عنوان فلسفی ترین نوع هنر است. در کشوری که نقش بی بدیل و سریع این هنر بر اذهان نادیده گرفته می شود و آزادی کلام و بیان به بهانه گرایشهای انسانی و جنسیتی از افراد گرفته می شود، نمی توان آزادی را بازشناخت.

 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۰۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی